یکتایکتا، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 9 روز سن داره

یکتای من

درد دل مادرانه

سلام یکتای نازم........... بابت تاخیر یکماهم عذر میخوام مامانی از اول بهمن حسابی درگیر بودیم خودت که شاهد بودی نازنینم......... اول بهمن ماه امتحانام شروع شد و از قسمت بد روزگار دخمل نازم برای اولین بار سرما خورد........اونم بد سرمایی............ شب ها تا صبح بیقراری میکردی و من و بابا و مامانی هم پای شما بیقرار بودیم از طرفی صبح زودم میرفتم برای دادن امتحان..... هر هفته توی بهمن تقریبا عروسی بودیم......خداروشکر.......٤بهمن عروسی برادر زندایی جون بود ١٧عروسی پسر دوست بابا جون بود...... از ١٥بهمنم خونه تکونی و شروع کردم اونم حسابی........... خلاصه ٢٤ کل دوستای بابایی و دعوت کردیم و یه مهمونی حسابی دادیم..........٢٥عروسی پسر ذایی ب...
28 بهمن 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به یکتای من می باشد